تاریخ : دوشنبه 94/2/7 | 11:49 صبح | نویسنده : سهیل
هیس...
با دقت گوش کن.میشنوی؟
صدای قلبم است.به گمانم هوایت را کرده که اینگونه فریاد میزند.
خاطراتم را مرور میکنم...به یاد میآورم که میگفتی عوض خواهم شد و فراموشت میکنم؛
سالها گذشت اما من همانی هستم که در پس دیوار خاطراتش به دام افتاده بود.
میخندم.به دنیا میخندم که چگونه در تقلای شکست من است،
دریغ از اینکه نمیداند هر بار بر زمین میافتم با اراده و قدرت بیشتری بر میخیزم.
نمیداند من برای رسیدن به خواستههایم زندگی میکنم!
گمان میکردی که همه چیز به راحتی تمام خواهد شد،
ولی به خیالت هم نمیرسید که در خیال من اسیر شدهای!
.: Weblog Themes By Pichak :.